چگونگی ارتباط بین یک دختر و پسر

چگونگی ارتباط بین یک دختر و پسر
پاسخ:قبل از اینکه به این سؤال پاسخ بگوئیم و از چگونگی و کم و کیف اعتماد به دیگران سخن بگوئیم ، باید به این مسئله پرداخته شود که ارتباط با دیگری بخصوص جنس مخالف به چه منظور و هدفی شکل گرفته است؟ و محتوای رابطه چیست ؟
اگر این رابطه یک رابطه ی آموزشی و به منظور تعلیم و تعلم است ، شرائط خاص آموزش را می طلبد و اگر رابطه اقتصادی جهت داد و ستد و خرید و فروش و نظایر آن است خصوصیات خاص دیگری را لازم دارد و همینطور دیگر روابط که محتوای رابطه امر دیگری است , همان محتوا, تعیین کننده ی ویژگی های لازم جهت ارتباط با طرف مقابل خواهد بود و هر کدام باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد, اما اگر «خود رابطه» و «ارتباط با دیگری» به عنوان یک هدف مطرح باشد و اینکه در دوران جوانی انسان نیاز دارد با دیگری ارتباط داشته باشد و هم راز و هم سخنی داشته باشد در این صورت ابتدا باید بررسی شود که آیا اصولا" ارتباط با جنس مخالف عرفا", عقلا" و شرعا" مقبول و مطلوب و صحیح است یا نه ؟ با نگاهی به آموخته های دینی و تجارب افراد با تجربه و حتی با اندکی دقت و تأمل در فطرت سلیم و پاک خود در خواهیم یافت که اصل ارتباط با جنس مخالف به عنوان یک هدف و داشتن رابطه با وی , مطلوب و معقول و مشروع نیست . قرآن هم زنان را از داشتن رابطه ی پنهانی با مردان نهی کرده است و هم مردان را از داشتن ارتباط با زنان منع نموده است . البته به این معنا نیست که هر گونه ارتباطی با جنس مخالف ممنوع است بلکه ارتباط با جنس مخالف به منظور «صرف رابطه داشتن» و هم سخن بودن با وی به عنوان یک دوست مورد نهی عقل و شرع و عرف واقع شده است . وقتی امیرالموئمنین(ع) می فرماید: «من به زنان جوان سلام نمی کنم »ایشان از داشتن یک رابطه ی بسیار کوتاه و اندک اکراه دارد، چگونه می توان ما انسان های عادی به خود چنین اجازه ای بدهیم که از تعمیق ارتباط با جنس مخالف سخن به میان آوریم .
البته گاهی برای اموری همچون ازدواج و مقدمات آن و آشنایی دختر و پسر با یکدیگر قبل از ازدواج لازم است دو جوان در جلساتی به بررسی وضعیت اخلاقی , اجتماعی و خانوادگی همدیگر بپردازند و بهتر بتوانند زندگی مشترک آینده ی خود را پایه ریزی کنند که در این مورد هم , باید دختر و پسر این ارتباطها و روابط کلامی را تحت اشراف و اطلاع خانواده های خود انجام دهند که از هر گونه شائبه ای مصون باشند. چه اینکه به تجربه ثابت شده در بسیاری موارد تحت پوشش آشنایی قبل از ازدواج , جوانان در دام های خطرناکی گرفتار شده اند و پاکی و صفای دوران جوانی خود را از دست داده اند و پس از چندی جز افسوس چیزی را به دنبال نداشته است .
با توجه به شرایط خاص دوران جوانی , طولانی بودن دوران تجرد غالب دانشجویان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان نفسانی , لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود را از نظر کمی و کیفی دقیقا" تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند پیدایش علایق و الفت ها - هر چند غیر اختیاری است - ولی مبادی و شیوه های هدایت آن اختیاری است . بنابراین حتی الامکان باید کوشید علایقی که سرانجام معلوم و مشخصی ندارد, پدید نیاید و اگر پدید آمد, دو راه وجود دارد:
1- یا آنکه در صورت امکان انسان با بررسی ها و مشورت های لازم آن را در جهت صحیح و مشروع مانند ازدواج هدایت کند.
2- در صورت عدم امکان ازدواج حتی الامکان با آن مقابله و مبارزه کند و از چنگال آن بگریزد, زیرا در غیر این صورت ممکن است انسان را گرفتار خطرات و گرفتاری های دنیوی و اخروی سازد.
دختر و پسر در دانشگاه روابطشان باید حساب شده باشد و این برای مصلحت و در حمایت از آنها است . برای اینکه مبادا حوادث شوم و ناگواری برای کسی پدید آید. بنابر این اگر واقعا" در صدد ازدواج با یکدیگر باشند طبق ضوابط و مقرراتی که دانشگاه تعیین نموده باید عمل کنند در غیر آن صورت همچنان که بارها و بارها تجربه شده حوادث ناخوشایندی در پی خواهد داشت , به ویژه لطمه بیشتر را دخترها می خورند. وقتی باب صحبت باز شد کم کم روابط بیشتر و بیشتر می شود تا می رسد به آن چیزهائی که خودشان هم باور نمی کردند.

روزی آگه شوی از حال دلم ای صیاد که به کنج قفسم نیست بجز مشت پری

در حالی که اگر از همان اول بر اساس مقررات عقل و شرع گام بر می داشتند و قاطعانه خود را کنترل می کردند, نه با چشم به نگاه نامشروع , و نه با زبان به صحبت و سخنان فریبنده نمی پرداختند, آن سرنوشت را پیدا نمی کردند. به هر حال آنچه از انبیا و امامان و اندیشمندان و افراد مجرب روزگار برای ما در این مورد بیان شد, همه بخاطر مصلحت و سعادت و از روی دلسوزی بوده است . مبادا آنها را دست کم بگیرید. با توجه به شرایط خاص دوران جوانی , طولانی بودن دوران تجرد غالب دانشجویان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی , لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین , توصیه اکید ما این است که : اولا", اگر ضرورتی ایجاب نمی کند حتی الامکان چنین روابطی با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نا محرم , رفتاری متکبرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه . اینکه در احکام شرعی می فرمایند در غیر ضرورت مثلا" مکروه است مرد با زن هم صحبت شود, مخصوصا" مرد و زن جوان , به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدنها, غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک الفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازی برای غوطه ور شدن در انحراف و فاسد شود. در هر حال انسان باید دقیقا" درون خود را بکاود و باطنش را عمیقا" مطالعه کند که مثلا" صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتی برای او دارد.
ثانیا": در صورت ناچاری و ضرورت , روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود, اشکالی ندارد. بنابراین , گفتگو و نگاه های متعارف بدون قصد لذت و ریبه , اشکالی ندارد. اما با این حال , حتی الامکان لازم است در کلاسها به گونه ای باشند که کمترین اختلاط پدید آید و در برخورد و گفتگو, هنجارهای شرعی زیر رعایت شود: 1- از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود. 2- از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود. 3- حجاب شرعی رعایت شود. 4- قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد. 5- دو نفر نامحرم در محیط بسته , تنها نمانند.
بنابراین , سعی کنید خود را عادت دهید که : 1- در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتی از بدن او خیره نشوید و قسمت های باز و پوشیده برایتان کاملا" مساوی فرض شوند, این مسائله را با تکرار و تلقین باید ادامه دهید. 2- در همه حال , خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید.

نگاه خود را چگونه کنترل کنیم؟

نگاه خود را چگونه کنترل کنیم؟
براى کنترل نگاه از گناه راهکارهایى وجود دارد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:
1- خداباورى: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این که انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمى است، به انسان کمک مى‏کند نگاه خود را کنترل نماید. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این که انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده کرده باشد».
از امام على(ع) سؤال شد: توانایى بر کنترل چشم چگونه حاصل مى‏شود؟ حضرت فرمود: «این که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانى و تسلیم او باشى».(1)
2- توجه به آثار فروبستن چشم: اگر انسان بداند کنترل نگاه چه آثار و برکاتى دارد، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد. آثار و فوائدى که بر چشم پوشى مترتب است، عبارتند از:
الف) راحتى دل: کسى که چشمش را فرو بندد، دلش را آرام کرده است.
با چشم چرانى انسان احساس آرامش نمى‏کند، زیرا احساسات و غرایز شهوانى تمام ناشدنى و سیرى‏ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدى و زشتى هر چه بیشتر وادار مى‏کند.
امام على(ع) مى‏فرماید: «کسى که چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است».(2)
ب) کشف حقایق: رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: «چشمتان را فرو بندد تا عجائبى را ببینید».(3)
ج) شیرینى عبادت را حس کردن: پیامبر اسلام(ص) مى‏فرماید: «مسلمانى چشم خود را از زن نامحرم فرو نمى‏بندد مگر آن که خداوند شیرینى عبادتش را در دل او ایجاد مى‏کند».(4)
د) تزویج حور العین: امام صادق(ع) مى‏فرماید: «کسى که نگاهش به زن نامحرمى بیفتد، پس چشمش را به سوى آسمان افکند و یا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعین را به ازدواج او در مى‏آورد».(5)
3- توجه به عواقب چشم چرانى: کسى که بداند چشم چرانى چه پیامدهاى ناگوارى دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد کرد و نگاهش را کنتزل خواهد کرد. رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: «کسى که چشمش را از حرام پر کند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد کرد، مگر آن که توبه کند و برگردد».(6)
در روایت دیگر مى‏فرماید: «نگاه تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است».(7)
حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت و رشد دهنده فسق است».(8)
4- طرد افکار شیطانى: براى کنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانى دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام على(ع) مى‏فرماید: «کسى که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه کشیده خواهد شد».(9)
5- پرهیز از عوامل تحریک زا: تخیّلات تحریک کننده، رفت و آمد در جاهایى که نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلم‏ها و عکس‏هاى مبتدل، زمینه را براى چشم چرانى فراهم مى‏کند.
6- دقت در دوست یابى: بررسى‏ها نشان مى‏دهد که نوجوانان، اوّلین قدم‏هاى انحراف و تباهى را به کمک دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته‏اند.(10) آلودگى و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نا اهل به افراد پاک و سالم سرایت مى‏کند و چشم چرانى از این قاعده مستثنا نیست.
امام على(ع) مى‏فرماید: «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیز که طبیعت تو، ناخودآگاه ناپاکى را از طبع آن‏ها سرقت مى‏کند».(11)
7- ازدواج: یکى از راه‏هاى مؤثر در کنترل نگاه، ارضاى صحیح غریزه جنسى از طریق ازدواج است. رسول خدا(ص) مى‏فرماید: «اى گروه جوانان! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا این بهترین وسیله است که چشم را از نگاه‏هاى آلوده و عورت را از بى عفّتى محافظت مى‏کند».(12)
8- تقویت اراده: چشم چرانى اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون خصایص طبیعى و ذاتى، دامنه دار و پر نفوذ مى‏گردد و به منزله طبیعت دوم در مى‏آید. در این حال رهایى از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است. براى مبارزه با چشم چرانى باید دو کار انجام گیرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،
ب) عادت پسندیده‏اى جایگزین گردد و خود را به کارهاى پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
پى نوشت‏ها:
1. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
2. میزان الحکمة، ج 4، ص 3289.
3. بحارالأنوار، ج 101.
4. میزان الحکمة، همان، ص 3292.
5. همان.
6. بحارالأنوار، ج 73، ص 334.
7. همان، ج 101، ص 38.
8. همان، ص 42.
9. غررالحکم، ج 5، ص 321.
10. محمد على سادات، راهنماى پدران و مادران، ج 1، ص 99.
11. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272.
12. مکارم الاخلاق، ص 10

عشق به زیبایى در دختران

عشق به زیبایى در دختران
عشق به زیبایى و جمال ظاهرى، یکى از تمایلات و خواسته‎هاى فطرى بشر است. تمام طبقات مردم به زیبایى ارج می‎نهند و یکی از مهمترین علل و دلبستگى خود را به هر چیز و هر کسى جمال و زیبایى آن به حساب می‎آورند.

گر چه این علاقه در بین تمام افراد بشر قرار دارد، امّا دختران جوان بیش از اقشار مختلف دیگر به جمال و زیبایى علاقه‎مند هستند. این علاقه در دوران حساس بلوغ بیشتر خود را نشان داده و دخترانى که قدم به این دوران مهم می‎گذارند، حساسیّت زیادى نسبت به ظاهر خود و دیگران دارند.

آنان دوست دارند زیبایى خود را به رخ دیگران بکشند و به هر چه می‎نگرند زیبا باشد. این امر حتى در نوع لباس و پوشاک و وسایل شخصى آنان نیز تأثیر گذاشته و هر چه را انتخاب می‎کنند، قبل از هر چیز، دوست دارند ظاهرى خیره کننده داشته باشد.

آنچه در این قسمت قابل تذکر است، و باید مورد توجه دختران جوان قرار گیرد، این است که آراستگى و رسیدن به وضع ظاهر و عشق و علاقه به جمال، از نظر اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است معصومان ـ علیهم السّلام ـ که بعنوان بزرگترین مربیان و الگوهاى تربیتی معرف حضورند، در سخنان ارزشمند خود این مسئله را مورد تأکید قرار داده‎اند. به روایاتى در این مورد توجه کنید:

1. زیبا پوشى

حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ ضمن حدیثى می‎فرماید:

لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد.[1]

2. خودآرائى

هم چنین آن حضرت می‎فرماید:

خداوند زیبایى و خود آرایى را دوست دارد و بینوایى و قیافه فقر آلود را ناخوش می‎دارد، هر گاه خداوند به بنده‎اى نعمتى دهد دوست دارد اثر آن را در او ببیند عرض شد چگونه؟ حضرت فرمود: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه‎اش را گچکاری نماید، جلو در خانة‌ خود را بروبد و حتی روشن کردن چراغ پیش از غروب خورشید فقر را می‎برد و روزى را زیاد می‎کند.[2]

3. خود را بیارائید

امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید:

همچنان که دوست دارید افراد غریبه شما را در بهترین و زیباترین وضع ببینند و خود را براى آنها می‎آرایید، وقتى نزد برادر مسلمان خود می‎روید نیز خود را بیارایید.[3]

4. اخلاق مؤمنان

همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود:

خودآرایی و تجمل از اخلاق مؤمنان است.

همانگونه که گذشت و از روایات ذکر شده فهمیده می‎شود، جمال و عشق به زیبایى در نظر اسلام نیز مورد تأکید قرار گرفته و بزرگان دین نیز رأى و نظر مثبتى نسبت به آن دارند.

ناگفته روشن است که گر چه دین مبین اسلام نسبت به مسایل اجتماعى و اخلاقى سفارش‎هاى فراوانى دارد؛ اما هرگز راه افراط و تفریط (یعنى زیاده روى و یا کوتاهی) را نمی‎پسندد و راه اعتدال را مورد تأکید قرار می‎دهد.

از نظر اسلام کسانى که در ظاهر به خود نمی‎رسند و وضعی آشفته و نابسامانى دارند، نکوهش شده و از طرف دیگر آنهایى که بیش از حدّ معمول وقت گرانبهاى خود را صرف رسیدگى به ظاهر و خودآرایى می‎کنند را نیز ملامت نموده است.

بویژه آن دسته از دخترانى که هدف و منظور از آراسته کردن خود را جلب نظر دیگران می‎دانند، بطور قطع از نظر اسلام ملامت شده و هرگز اجازه آشکار کردن جمال ظاهرى آنان در حضور نامحرمان را امضاء نمی‎نماید. امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در این باره می‎فرماید:

ایّاک ان تتزیّن لنّاس و تبادر الله بالمعاصی.

(بپرهیز از اینکه خود را برای دیگران بیارائى و بوسیلة‌ گناهان با خدا به ستیز برخیزی.([4]

پس بر تمام دختران جوانى که شیفته مکارم اخلاق الهى هستند و دوست دارند در پرتو احکام اسلامى، داراى زندگى شرافتمندانه‎اى باشند، لازم است که در توجه به جمال و آراستن خود حدّ اعتدال را پیش بگیرند و سخت مواظب باشند که با دست خویش راههاى سقوط و هلاکت خود را فراهم نیاورند.

جمال باطنى

در زمــیـن دیگــران خــانه مــکن

فــکر خــود کن فکر بیگانه مــکن

کــیست بـیگانـه تــن خــاکى تـو

کــز بــراى اوســت غــمناکى تـو

تا تو تن را چرب و شیرین می‎دهى

گوهــر جــان را نــیابى فــربـهى

گر میان مشک تـن را جـان شــود

وقت مـردن گـند آن پــیدا شــود

مشک را بر تن مزن بر جان بــمال

مشک چه بود نـام پـاک ذوالجلال

با توجه به مطالبى که گذشت تذکر این نکته نیز ضرورى است که در اسلام به جمال و زیبایى دیگرى نیز اهمیّت داده شده است و آن «جمال باطنی» و زیبایى درون است.

دختران جوانى که داراى جمال ظاهرى و زیبایى خدا دادى هستند، باید قدر این نعمت الهى را بدانند، مبادا با کارهاى ناشایست خود را در زمرة زشت سیرتان خوش صورت در آوردند و جمال ظاهرى خود را نیز پایمال کنند.

چه بسیار زنان و دختران خوش سیمایى که با رذالت و پستى و درک شهوات و لذتهاى حرام در جمع زشت‎ترین چهر‎ه‎هاى بدسیرت در آمدند و خفّت آخرت را به لذت چند ساعته دنیا خریدند.

و چه بسیار زنان و دخترانى که از نظر سیما و وضع ظاهر، زیبایى چندانى نداشتند؛ امّا با توسل به فضایل اخلاقى و درک عبادات معنوى، خود را در زمرة زیباترین پاک سیرتان عالم در آورده و شهرت جهانى یافتند.

گر چه مسئله فوق روشن است؛ ولى براى تأکید و جلب نظر شما خوانندة محترم مثالى را ذکر می‎کنیم: فرض کنید شما برای دیدن دوستتان می‎خواهید به منزل ایشان بروید، به همین خاطر به مغازة‌ گل فروشى رفته و قصد دارید گلى را بعنوان هدیه انتخاب کنید، گلهای موجود سه دسته‎اند:

الف:‌ یک دسته از گلها، ظاهر زیبایی ندارند و از باطن خوبى نیز برخودار نیستند. بطور قطع کسى سراغ آنها نمی‎رود و هیچ عاقلى براى خرید آن اقدام نمی‎کند.

ب: برخى از گلها، ظاهرى زیبا دارند و از باطن خوبى برخودارند مسلماً هر عاقلى براى خرید آن اقدام می‎کند.

ج: برخى از گلها ظاهری زیبا دارند ولى از باطنى متعفن و بدبوى برخوردارند، این دسته از گلها نیز گر چه ابتدا نظر مشتریان را جلب می‎کنند، اما به محض توجه به درون متعفن آن از آن صرف نظر می‎شود.

دختران جوان نیز درست شبیه به این گلها هستند. اگر در کنار جمال ظاهرى و زیبایى خدا دادى به جمال باطنى خود نیز رسیدند و آن را از زشتى و رذالت پاک نمودند، بطور قطع مورد توجه همگان قرار می‎گیرند تا جایى که شهرت جهانى پیدا کنند.

و در عوض دختران جوان خوش سیمایى که هرگز به فکر رسیدگى به روح و روان و باطن خود نیستند؛ گر چه ابتداء نظر گروهى را به خود جلب می‎کنند، اما یقیناً از چشم خواهند افتاد و از مزایاى زندگى شرافتمندانه محروم خواهند ماند و سرانجام به عواقب خطرناکى دچار خواهند شد.







--------------------------------------------------------------------------------



[1] . میزان الحکمة، ج 2، ص 770، ترجمة عطایی.

[2] . همان.

[3] . میزان الحکمة، ج 2، ص 770، ترجمة عطایی.

[4] . بحارالانوار، ج 71، ص 337.